دکتر مجید رفیعزاده، دانشآموخته علوم سیاسی از هاروارد و دارای دکترای حکومت و امور بینالملل است
اول اوت دو هزار و بیست و پنج میلادی

در تاریخ اول اوت دو هزار و بیست و پنج میلادی، رضا پهلوی در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که تحت نظارت او، گروهی از کارشناسان طرحی را برای آینده ایران تهیه کردهاند. او در همان پست، پیوندی به این برنامه که در وبسایت نوفدی، ارگان تبلیغاتی او منتشر شده بود، قرار داد.
کوتاهترین توصیف ممکن از این برنامه این است که یک نقشه مسیر جامع برای ایجاد یک دیکتاتوری با ماهیت نئوفاشیستی در ایران است. در ادامه، برخی از مهمترین بخشهای این طرح آورده شده است:
نکات کلیدی برنامه — «پس از سرنگونی رژیم»
یک. «پس از سرنگونی جمهوری اسلامی در یک انقلاب ملی توسط مردم ایران و پیوستن نیروهای مسلح و انتظامی به مردم، یک «سامانه گذار» کشور را در دوره موقت اداره خواهد کرد. این سامانه گذار تحت رهبری «رهبر خیزش ملی» [رضا پهلوی] فعالیت خواهد کرد و شامل سه نهاد خواهد بود: «نهاد خیزش ملی»، «دولت موقت» و «قوه قضائیه موقت.»
دو. «انتصاب و عزل رؤسای هر سه نهاد بنا به پیشنهاد نهاد خیزش ملی (با رأی اکثریت مطلق اعضا) و با تأیید رهبر خیزش ملی انجام میشود.»
الف – نهاد خیزش ملی
۱. «در دوره گذار، نقش قانونگذاری را بر عهده خواهد داشت.»
۲. «اعضای آن که «نماینده تنوع و چندگانگی ملت واحد ایران» خواهند بود، توسط رهبر خیزش ملی [رضا پهلوی] منصوب میشوند. هرگونه تغییر در تعداد اعضا یا عزل یک عضو، نیاز به رأی اکثریت مطلق نهاد و تأیید رهبر دارد.»
۳. «پس از انتخاب «مهستان»، نقش قانونگذاری نهاد خیزش ملی پایان مییابد اما تا زمان انحلال دولت موقت، به عنوان نهاد مشورتی رهبر باقی میماند.»
تأکید ازمنست: حتی در مرحله قانونگذاری، این نهاد عملاً مشورتی برای رهبر است. استفاده از واژه «مهستان» نیز معنادار است — اشاره به یک شورای اشرافی در ایران باستان که صرفاً مشورتی و محدود به نخبگان بود.
ب – دولت موقت
۱. «در دوره گذار، نقش قوه مجریه را ایفا خواهد کرد.»
۲. «وزرا توسط رئیس دولت (که خود توسط رضا پهلوی منصوب میشود) پس از تأیید نهاد خیزش ملی (تماماً منصوب رضا پهلوی) تعیین میشوند.»
۳. «ساختار دولت موقت (تعداد وزارتخانهها و سازمانها) با مشورت نهاد خیزش ملی و تأیید رهبر تعیین خواهد شد.»
ج – دادگاه موقت
۱. «در دوره گذار، نقش قوه قضائیه را بر عهده خواهد داشت.»
۲. «رئیس آن که باید «حقوقدانی برجسته و خوشنام (ترجیحاً قاضی)» باشد، طبق فرآیند مندرج در بند ۴ این سند منصوب و عزل میشود.» [یعنی توسط نهاد خیزش ملی پیشنهاد میشود — نهادی که تمام اعضای آن منصوب رضا پهلوی هستند و توسط خود او باید تأیید شود.]
مدت دوره گذار
۱. «این فرآیند دستکم ۱۸ ماه و حداکثر ۳۶ ماه به طول خواهد انجامید و در صورت بروز شرایط پیشبینینشده (مانند بلایای طبیعی یا جنگ) قابل تمدید است.»
۲. «هر تمدید بیش از شش ماه نیازمند تأیید هر سه نهاد (تماماً منصوب رضا پهلوی) و تأیید رهبر خیزش ملی است.»
حفظ کارکردهای حیاتی
۱. «دولت موقت با هدف تثبیت کشور تلاش خواهد کرد که کارکردهای حیاتی را بدون وقفه حفظ کند. برنامه، استراتژیهای شش ماه نخست را برای حفظ ثبات اجتماعی در بخشهای دولتی و خصوصی مشخص کرده است.»
۲. یکی از «اقدامات کلیدی» برای «حفظ نظم و جلوگیری از ناآرامی اجتماعی» برقراری حکومت نظامی در ۲۰ شهر حساس و پرخطر است.
۳. تحت عنوان «حفاظت از اماکن حساس»، تشکیل «یک گروه واحد برای بازپسگیری اموال عمومی» پیشنهاد شده که مستقیماً به رئیس دولت گذار [رضا پهلوی] گزارش میدهد. این واحد ویژه باید دارای اختیارات اجرایی، قانونی و عملیاتی کامل باشد تا بدون تأخیرهای اداری عمل کند.
نتیجهگیریها
۱. ساختار پیشنهادی بهشدت اقتدارگرایانه است: تمرکز کامل قدرت در یک فرد؛ بدون انتخابات؛ بدون تفکیک قوا؛ بدون شفافیت یا پاسخگویی.
۲. در این طرح، یک دولت به رهبری رضا پهلوی دستکم سه سال قدرت را در اختیار خواهد داشت و او کنترل مطلق خواهد داشت: انتصاب مستقیم رؤسای قوه مجریه، مقننه، قضائیه و نهادهای امنیتی — بدون پاسخگویی به هیچ نهادی.
۳. «سامانه گذار» از نظر ساختار، مشابه حکومت روحانیت است و حتی در برخی موارد اقتدارگراتر است، چون مشارکت عمومی را کاملاً حذف میکند.
۴. در توهم همکاری با مجریان رژیم، حتی «عدالت انتقالی» در این طرح وابسته به برگزاری همهپرسی است — امکانی که میتواند به عاملان جنایت علیه بشریت فرصت «بخشش» بدهد. کمیسیونهای حقیقتیاب و دادگاههای انتقالی، اگر تشکیل شوند، تحت همین کنترل متمرکز عمل خواهند کرد — ابزاری برای تحکیم دیکتاتوری نه تأمین عدالت.
۵. این طرح، نهادهای سرکوبگر رژیم مانند وزارت اطلاعات را حفظ میکند و پرسنل سپاه پاسداران را در نهادهای امنیتی دیگر ادغام میکند.
۶. وعده «حفظ نیروها با پالایش» نگرانکننده است وقتی با چارچوب مشخصی برای پلیس ویژه و یگانهای ضدشورش همراه میشود — دقیقاً واژگان سرکوب خیابانی رژیم فعلی. در یک گذار واقعی به دموکراسی، اولویت نخست باید حفاظت از حق اعتراض باشد، نه تثبیت ساختارهای ضداعتراض.
۷. در حوزه سیاست خارجی و تغییر رژیم، طرح هیچ راهبرد واقعی مبتنی بر سازماندهی داخلی ارائه نمیدهد و فرض را بر این گذاشته که «سقوط رژیم» پیشاپیش رخ داده است. بنیان سیاسی این طرح نه بر یک نیروی اجتماعی سازمانیافته در داخل، بلکه بر دو ستون استوار است: یک چهره موروثی و حمایت خارجی.
۸. هیچ برنامه مشخصی برای ملیتهای قومی ایران (مانند کردها) وجود ندارد؛ در عوض، تمرکز بر مقابله با «تهدیدات جداییطلبانه و قومیتی-مذهبی در مناطق مرزی» گذاشته شده که باید توسط ارتش کنترل شود.
۹. این طرح به رضا پهلوی اختیارات نامحدود میدهد بدون هیچ سازوکار نظارت یا مسئولیتپذیری — قدرتهایی قابل مقایسه با سلطنت مطلقه یا ولایت فقیه. گذار مورد نظر، از بالا و با کمک دولتهای خارجی است، نه یک حرکت دموکراتیک مردمی. رهبر موروثی، محور تمام انتصابات، ناظر عدالت انتقالی و فرمانده نیروهای سرکوبگر خواهد بود. هیچ تضمینی برای نظارت پارلمانی مؤثر، حق اعتراض، آزادی رسانه یا جلوگیری از استفاده از یگانهای ضدشورش علیه تظاهرات سیاسی وجود ندارد.
۱۰. این برنامه، برنامهای برای دموکراسی نیست؛ بلکه برنامهای برای ایجاد یک دیکتاتوری مطلق است که با ظاهری دموکراتیک عرضه میشود. اگر اجرا شود، تفاوتش با دیکتاتوری و نوفاشیسم تنها در شکل خواهد بود، نه در محتوا.
خلاصه
معنا: یک دیکتاتوری جدید — نه آزادی، نه حاکمیت مردمی.
بدون برنامه عملی برای تغییر رژیم
حفظ نیروهای سرکوبگر رژیم با نامها و یونیفرمهای جدید
ایجاد یک سازمان امنیتی جدید مستقیماً تحت فرمان رهبر
باقی ماندن قوانین رژیم فعلی تا اطلاع ثانوی
معنا: یک دیکتاتوری جدید — نه آزادی، نه حاکمیت مردمی.
دکتر مجید رفیعزاده، دانشآموخته علوم سیاسی از هاروارد و دارای دکترای حکومت و امور بینالملل است. او چندین مدرک کارشناسی ارشد در سیاست جهانی، روزنامهنگاری و زبانشناسی دارد و کارشناسی ترجمه با تمرکز بر زبانهای انگلیسی، عربی و فارسی را اخذ کرده است. وی به سه زبان عربی، انگلیسی و فارسی مسلط است و عضو هیئت مشاوران نشریه Harvard International Review است. ایمیل: dr.rafizadeh@post.harvard.edu